خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . یک تکه کیک
[اسم]
كَعْكَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: كَعْكَات]
1
یک تکه کیک
1.أَكَلْتُ كَعْكَة و شَرِبْتُ قَهْوَة.
یک تکه کیک خوردم و قهوه نوشیدم.
کلمات نزدیک
فاكهة مجففة
سلطة فواكه
موسلي
بيض مقلي
بقوليات مطهوة
بسكويت
مافن
شوكولاتة
حلوى
دونات
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان