1 . هر 2 . همه
[تخصیص گر]

كُل

1 هر

  • 1.كُلُّ صَفْحَةٍ مِنْ هَذَا الكِتَابِ فِيهَا نُقْطَة جَدِيدَة.
    در هر صفحه از این کتاب یک نکته جدید است.
  • 2.كُلُّ مُشْكِلَةٍ لَهَا حَلٌّ وَ أَنَا مُتِأَكِّدَةٌ مِنْ أَنَّكَ سَتَنْجَحُ.
    هر مشکلی یک راه حل دارد و من مطمئن هستم که تو موفق خواهی شد.

2 همه

  • 1.كَانَ كُلُّ الطُّلَّابِ فِي المَدْرَسَة.
    همه دانش‌آموزان در مدرسه بودند.
  • 2.كُلُّ مَنْ أَعْرِفُهُ جَاءَ فِي ذَلِكَ اليَوم إِلَّا الشَّخْص الَّذِي كُنْتُ فِي اِنْتِظَارِهِ.
    همه کسانی که می‌شناسم در آن روز آمدند، به جز آن کسی که منتظرش بودم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان