خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برق
[اسم]
كَهْرَبَاء
غیرقابل شمارش
مونث
1
برق
الکتریسیته
1.تَضَاعَفَتْ فَاتُورَة الكَهْرَبَاء هَذَا الشَّهْر.
قبض برق در این ماه دو برابر شدهاست.
2.تَكَلَّمْنَا مَعَ الأولاد كَثِيراً، وَقُلْنَا لَهُم، نَحْنُ نَسْتَهْلِكُ الكَهْرَبَاء كَثِيراً جِدّاً وَ هَذَا تَبْذِير.
ما با بچهها زیاد صحبت کردیم و به آنها گفتیم که ما برق زیادی مصرف میکنیم و این اسراف است.
3.تَنْتَقِلُ الكَهْرَبَاء بِوَاسِطَة الأسْلاك.
برق از طریق سیمها منتقل میشود.
کلمات نزدیک
جدد
توليد
تدفئة
تجميل
تبريد
مؤسسة
حاور
مهاجر
أغلى
تأثير
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان