خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ایستگاه قطار
[اسم]
مَحَطَّة قِطَار
قابل شمارش
مونث
[جمع: مَحَطَّات قِطَار]
1
ایستگاه قطار
1.رَأَيْتُهَا فِي مَحَطَّة قِطَار.
او را در ایستگاه قطار دیدم.
کلمات نزدیک
موقف حافلات
قطار تحت الارض
ترام
ابنة الزوجة
ابن الزوجة
جدول المواعيد
أجرة
حافلة صغيرة
حافلة مدرسية
رصيف
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان