خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . یکبار
[قید]
مَرَّة
غیرقابل مقایسه
1
یکبار
یکدفعه
1.رَأَيْتُهُ فِي الشَّارِع مَرَّة.
یکبار او را در خیابان دیدم.
2.فَقَطْ مَرَّة أَعْطِنِي فُرْصَةً أُخْرَى لِتَعْوِيض هَذَا الخَطَأ.
فقط یک بار فرصت دیگری برای جبران این اشتباه به من بدهید.
کلمات نزدیک
عدد من
كثير من
بعض
كانون الأول
تشرين الثاني
مرتان
نصف
فقط
كيلومتر
قياس
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان