خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خطکش
[اسم]
مِسْطَرَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: مَسَاطِر]
1
خطکش
1.أَنَا بِحَاجَة إِلَى مِسْطَرَة.
من به یک خطکش نیاز دارم.
کلمات نزدیک
مقص
ممحاة
قلم جاف
قلم رصاص
هندسة
خرامة
مشبك الورق
قلم حبر
غراء
شريط لاصق
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان