خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مشغول
[صفت]
مَشْغُول
قابل مقایسه
1
مشغول
درگیر (کار)
1.أَنَا آسِف لِأَنَّنِي تَأَخَّرْت، كُنْتُ مَشْغُول بِالعَمَل.
از اینکه تأخیر کردم معذرت میخوام، درگیر کار بودم.
کلمات نزدیک
ودود
صارم
مثير
مقدس
طماع
مؤدب
شرير
لطيف
مندهش
فتح
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان