خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نجاتغریق
[اسم]
مُنْقِذ
قابل شمارش
مذکر
[جمع: مُنْقِذُون]
1
نجاتغریق
نجاتدهنده، ناجی
1.أَرَدْتُ أَنْ أَشْكُرَ مُنْقِذِي وَلَكِنْ مَا وَجَدْتُهُ.
میخواستم از ناجیام تشکر کنم، اما او را پیدا نکردم.
2.زَوجِي مُنْقِذٌ وَ أَنَا أُحِبُّ عَمَلَهُ.
همسر من نجاتغریق است و من شغل او را دوست دارم.
کلمات نزدیک
منسق الموسيقى
عارض
مصمم
فنان
مطرب
أخصائي العلاج الطبيعي
مدلك
مذيع
معلق
مهندس
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان