خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بندر
[اسم]
مِينَاء
قابل شمارش
مذکر
[جمع: مَوَانِئ]
1
بندر
1.لِمَاذَا غَادَرْتَ مِينَاء؟
چرا از بندر رفتی؟
2.يُنْقَلُ النِّفْطُ مِنَ الآبَارِ أَوِ المَوَانِئِ إِلَى المَصَافِي عَبْرَ الأَنَابِيبِ.
نفت از چاهها يا بندرها به پالايشگاهها، از راه لولهها منتقل میشود.
کلمات نزدیک
مهبط طائرات
مغادرة
وصول
جمرك
برج مراقبة
حاوية
سفينة شحن
يخت
عبارة
مرساة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان