خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بالش
[اسم]
وِسَادَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: وِسَادَات]
1
بالش
1.رَجَاءً لَا تَضَعِي الوِسَادَة عَلَى وَجْهِي.
خواهش میکنم آن بالش را روی صورتم نگذار.
کلمات نزدیک
سرير
بريمة لفتح الزجاجات
إسفنجة
لوح التقطيع
ملعقة خشبية
بطانية
خزانة
منبه
ستارة
مصباح السرير
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان