خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چشمانداز
2 . خلاصه
[اسم]
der Überblick
/ˈyːbɐˌblɪk/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Überblicke]
[ملکی: Überblick(e)s]
1
چشمانداز
1.Die nachfolgenden Seiten geben einen Überblick zu den Plänen.
1. صفحات پیش رو، یک چشمانداز از برنامهها میدهند.
2
خلاصه
چکیده
مترادف و متضاد
Abriss
Kurzfassung
Übersicht
1.Das Treffen begann mit einem Überblick über aktuelle Ereignisse.
1. ملاقات با (شرح) مختصری از وقایع روز آغاز شد.
2.Das Werk bietet einen Überblick über den Stand der Forschung.
2. کار، خلاصهای از وضعیت تحقیق را ارائه میدهد.
einen Überblick über etwas (Akk.) geben
خلاصهای از چیزی را شرح دادن
Die Einführung gab einen Überblick über das Thema.
مقدمه خلاصهای از موضوع را شرح داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
überbieten
überbelichten
überbein
überbacken
überaus
überblicken
überbringen
überbrücken
überbrückung
überbuchen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان