خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عبور کردن
[فعل]
überschreiten
/ˌyːbɐˈʃʀaɪ̯tn̩/
فعل گذرا
[گذشته: überschritt]
[گذشته: überschritt]
[گذشته کامل: überschritten]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
عبور کردن
گذشتن
مترادف و متضاد
durchqueren
passieren
vorübergehen
1.Morgen werden wir die Landesgrenze überschreiten.
1. ما میخواهیم فردا از مرز کشور بگذریم.
2.Sie müssen heute die Grenze überschreiten.
2. شما باید امروز از مرز عبور کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
überschreiben
überschneiden
überschnappen
überschlagen
überschlag
überschrift
überschuss
überschwang
überschwemmen
überschwemmung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان