1 . تصویر
[اسم]

die Abbildung

/ˈapˌbɪldʊŋ/
قابل شمارش مونث
[جمع: Abbildungen] [ملکی: Abbildung]

1 تصویر

مترادف و متضاد Aufnahme Bild Foto Zeichnung
  • 1.Auf der Abbildung sehen Sie, wie man das Gerät einschaltet.
    1. در تصویر می‌توانید ببنید چطور می‌توان دستگاه را روشن کرد.
  • 2.Die Abbildung zeigt eine Frau.
    2. این تصویر یک زن را نشان می‌دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان