خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (پیام) لغو
[اسم]
die Absage
/ˈapˌzaːɡə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Absagen]
[ملکی: Absage]
1
(پیام) لغو
کنسلی
مترادف و متضاد
ablehnung
Rejektion
zusage
1.Zu unserer geplanten Reise muss ich dir leider eine Absage erteilen.
1. برای مسافرت برنامه ریزی شده ما، من باید متاسفانه به تو پیام لغو بدهم. [اطلاع بدهم که لغو شده است]
تصاویر
کلمات نزدیک
abs.
abs
abrüstung
abrüsten
abrücken
absagen
absatz
absaufen
absaugen
abschaben
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان