خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خشک کردن
[فعل]
abtrocknen
/ˈaptʀɔknən/
فعل گذرا
[گذشته: trocknete ab]
[گذشته: trocknete ab]
[گذشته کامل: abgetrocknet]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
خشک کردن
1.Ich glaube, es kann sich selbst abtrocknen.
1. فکر کنم که خودش میتواند خودش را خشک کند.
2.Trocknest du das Kind ab?
2. بچه را خشک میکنی؟
تصاویر
کلمات نزدیک
abtreter
abtreten
abtrennen
abtreibung
abtreiben
abtropfen
abträglich
abtrünnig
abtun
abtöten
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان