1 . نگاه کردن 2 . با دقت مشاهده کردن
[فعل]

angucken

/ˈanɡˌʊkən/
فعل گذرا
[گذشته: guckte an] [گذشته: guckte an] [گذشته کامل: angeguckt] [فعل کمکی: haben ]

1 نگاه کردن تماشا کردن، نگریستن

مترادف و متضاد anschauen ansehen
  • 1.Du guckst mich gar nicht an und das gefällt mir nicht.
    1. تو اصلاً من را نگاه نمی‌کنی و من از این (مسأله) خوشم نمی‌آید.
  • 2.Ich habe ihn angeguckt und gedacht, das kann alles nicht wahr sein
    2. من به او نگاه کردم و فکر کردم همه این‌ها نمی‌توانند واقعی باشند.

2 با دقت مشاهده کردن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان