1 . سازگار شدن 2 . سازگار کردن
[فعل]

sich anpassen

/ˈanˌpasn̩/
فعل بی قاعده فعل بازتابی
[گذشته: passte an] [گذشته: passte an] [گذشته کامل: angepasst] [فعل کمکی: haben ]

1 سازگار شدن

  • 1.Es kann schwierig sein, sich den Erwartungen anderer anzupassen.
    1. سازگار‌شدن با انتظارات دیگران می‌تواند دشوار باشد.
  • 2.In kürzester Zeit hat sich sein Kreislauf dem tropischen Klima angepasst
    2. در مدت کوتاهی گردش خون او با آب‌وهوای استوایی سازگار شد.

2 سازگار کردن وفق دادن، مناسب کردن (anpassen)

  • 1.Der Schneider passte den Anzug an.
    1. خیاط، لباس رسمی را مناسب کرد.
  • 2.Wir können unsere Lösungen jedem Bedarf anpassen.
    2. ما می‌توانیم راه حل‌های خود را با هر تقاضایی وفق دهیم.
  • 3.Wir können unseren Service den Bedürfnissen unserer Kunden anpassen.
    3. ما می‌توانیم خدمات خود را با نیازهای مشتریان خود سازگار کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان