خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارمند
[اسم]
der Arbeitnehmer
/ˈaʁbaɪ̯tˌneːmɐ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Arbeitnehmer]
[ملکی: Arbeitnehmers]
[مونث: Arbeitnehmerin]
1
کارمند
کارگر، نیرو (انسانی)
1.Alle Arbeitnehmer sind auf diese Regeln und Verfahren hinzuweisen.
1. تمام کارمندان باید از این قوانین و رویهها مطلع شوند.
2.ausländische Arbeitnehmer
2. کارکنان خارجی
تصاویر
کلمات نزدیک
arbeitgeberverband
arbeitgeberanteil
arbeitgeber
arbeiterschaft
arbeiterpartei
arbeitnehmeranteil
arbeitsagentur
arbeitsalltag
arbeitsamt
arbeitsanweisung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان