3.
Vor meinem Urlaub muss ich unbedingt noch meinen Schreibtisch aufräumen.
3.
پیش از تعطیلاتم من حتما باید میز مطالعهام را تمیز کنم.
کاربرد فعل aufräumen به معنای مرتب کردن
در این کاربرد فعل aufräumen به تمام کارهای مرتبط با تمیز کردن و مرتب کردن یک محیط اشاره میکند. زمانی که من aufräumen را در مورد یک محیط استفاده میکنم یعنی این اتاق را جارو میکنم و وسایل آن را در جای مناسبش قرار میدهم.
aufräumen معمولاً در مورد محیطها استفاده میشود اما ممکن است گاهی بهصورت عمومی هم استفاده شود در این معنی aufräumen بیشتر معنای "تمیز کاری کردن" می دهد ، مثلاً "Sie können später aufräumen" (تو میتوانی بعداً تمیز کاری کنی).
از aufräumen معمولاً برای اجسام استفاده میشود و استفاده از آن برای اشاره به تمیز کردن یک جسم زیاد رایج نیست.