1 . بزرگ شدن
[فعل]

aufwachsen

/ˈaʊ̯fˌvaksn̩/
فعل بی قاعده فعل ناگذر
[گذشته: wuchs auf] [گذشته: wuchs auf] [گذشته کامل: aufgewachsen] [فعل کمکی: sein ]

1 بزرگ شدن رشد کردن

مترادف و متضاد groß werden heranwachsen
  • 1.In diesem Dorf bin ich aufgewachsen.
    1. من در این روستا بزرگ شده‌ام.
  • 2.Sie sind beide miteinander aufgewachsen.
    2. هر دوی آن‌ها با هم بزرگ شده‌اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان