خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . استقامت
[اسم]
die Ausdauer
/ˈaʊ̯sdaʊ̯ɐ/
غیرقابل شمارش
مونث
[ملکی: Ausdauer]
1
استقامت
ایستادگی
مترادف و متضاد
Resilienz
zähigkeit
1.Der Sportler läuft jeden Tag, um seine Ausdauer zu verbessern.
1. ورزشکار برای بهبودبخشیدن به استقامتش هر روز میدود.
2.Jeder Beruf verlangt Engagement und Ausdauer.
2. هر شغلی به تعهد و ایستادگی نیاز دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
auschillen
ausbürsten
ausbruch
ausbreiten
ausbrechen
ausdauernd
ausdauertraining
ausdehnen
ausdehnung
ausdenken
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان