1 . خاموش شدن 2 . بیرون رفتن 3 . تمام شدن
[فعل]

ausgehen

/ˈaʊ̯sɡeːən/
فعل ناگذر
[گذشته: ging aus] [گذشته: ging aus] [گذشته کامل: ausgegangen] [فعل کمکی: sein ]

1 خاموش شدن از کار افتادن، قطع شدن

مترادف و متضاد angehen
  • 1.Plötzlich ist das Licht ausgegangen.
    1. ناگهان چراغ خاموش شد.
Licht/Feuer/Zigarre/... ausgehen
چراغ/آتش/سیگار/... خاموش شدن

2 بیرون رفتن

مترادف و متضاد das Haus/die Wohnung verlassen fortgehen weggehen
häufig/selten/sonntags/... ausgehen
اغلب/گاهی اوقات/یکشنبه‌ها/... بیرون رفتن
  • Gehen wir heute Abend aus?
    آیا امشب بیرون برویم؟

3 تمام شدن نتیجه دادن

مترادف و متضاد aufhören ausklingen auslaufen enden
  • 1.Das Wort geht auf einen Vokal aus.
    1. کلمه با یک حرف صدادار تمام می‌شود.
gut/schlecht/ ... ausgehen
خوب/بد/... پایان یافتن [تمام شدن]
  • 1. Das kann nicht gut ausgehen.
    1. این نمی‌تواند به‌خوبی پایان می‌یابد.
  • 2. Wie ist das Spiel ausgegangen?
    2. بازی چطور تمام شد [نتیجه بازی چه شد]؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان