خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خاموش کردن
[فعل]
ausschalten
/ˈaʊ̯sˌʃaltn̩/
فعل گذرا
[گذشته: schaltete aus]
[گذشته: schaltete aus]
[گذشته کامل: ausgeschaltet]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
خاموش کردن
قطع کردن (برق)
1.Bei technischen Störungen sollte man den Strom ausschalten.
1. در هنگام مشکلات فنی بهتر است که برق خاموش شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
ausschaben
aussaugen
aussagesatz
aussagen
aussage
ausschank
ausschau
ausschauen
ausscheiden
ausscheidung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان