خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حفظ
[قید]
auswendig
/ˈaʊ̯svɛndɪç/
غیرقابل مقایسه
1
حفظ
حفظ شده، از حفظ
مترادف و متضاد
aus dem Gedächtnis/Kopf
1.Die Adresse von Sonja weiß ich auswendig.
1. آدرس "سونیا" را من از حفظ میدانم. [آن را به خاطر سپردم.]
2.wir kennen die Lektion fast auswendig.
2. ما تقریباً درس را از حفظ بلدیم.
etwas auswendig lernen
چیزی را حفظ کردن
Die Schüler müssen ein Gedicht auswendig lernen.
دانشآموزان باید یک شعر را حفظ کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
ausweitung
ausweiten
ausweisung
ausweispapiere
ausweisen
auswerfen
auswerten
auswertung
auswildern
auswirken
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان