خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غذای کودک
[اسم]
die Babynahrung
/ˈbeːbiˌnaːʀʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Babynahrungen]
[ملکی: Babynahrung]
1
غذای کودک
مترادف و متضاد
Säuglingsnahrung
1.Sie kaufte Babynahrung für ihr Neugeborenes.
1. او برای نوزادش [تازه به دنیا آمدهاش] غذای کودک خرید.
تصاویر
کلمات نزدیک
baby
b-verstoß
b
azubi
azalee
babypause
babysitter
bach
bachelor
backblech
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان