1 . نگرانی
[اسم]

die Befürchtung

/bəˈfʏʁçtʊŋ/
قابل شمارش مونث
[جمع: Befürchtungen] [ملکی: Befürchtung]

1 نگرانی دلواپسی

مترادف و متضاد Besorgnis Sorge
  • 1.Meine Befürchtungen waren unbegründet
    1. نگرانی‌های من بی‌دلیل بودند.
  • 2.Seine Befürchtung die Prüfung nicht zu bestehen, ist glücklicherweise nicht eingetroffen.
    2. خوشبختانه نگرانی‌اش از قبول نشدن در امتحان محقق نشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان