خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نگرانی
[اسم]
die Befürchtung
/bəˈfʏʁçtʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Befürchtungen]
[ملکی: Befürchtung]
1
نگرانی
دلواپسی
مترادف و متضاد
Besorgnis
Sorge
1.Meine Befürchtungen waren unbegründet
1. نگرانیهای من بیدلیل بودند.
2.Seine Befürchtung die Prüfung nicht zu bestehen, ist glücklicherweise nicht eingetroffen.
2. خوشبختانه نگرانیاش از قبول نشدن در امتحان محقق نشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
befürchten
befühlen
beförderung
befördern
befund
befürworten
befürworter
begabt
begabung
begatten
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان