خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . محدود
[صفت]
begrenzt
/bəˈɡʀɛnʦt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: begrenzter]
[حالت عالی: begrenztesten]
1
محدود
مترادف و متضاد
beschränkt
eingeschränkt
1.Die Anzahl der Studierenden ist begrenzt.
1. تعداد دانشجویان محدود است.
2.Die Teilnehmerzahl ist auf 12 begrenzt.
2. تعداد شرکتکنندگان محدود به 12 [نفر] است.
تصاویر
کلمات نزدیک
begrenzen
begreiflich
begreifen
begonie
begnügen
begriff
begräbnis
begründen
begründung
begrüßen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان