خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پشیمان شدن
[فعل]
bereuen
/bəˈʀɔɪ̯ən/
فعل گذرا
[گذشته: bereute]
[گذشته: bereute]
[گذشته کامل: bereut]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
پشیمان شدن
مترادف و متضاد
reuen
1.Der Dieb bereut seine Tat.
1. دزد از کردهاش پشیمان شد.
2.Sie bereut, dass sie nicht mit uns nach Berlin gefahren ist.
2. او پشیمان شد که با ما به برلین نیامده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
bereitwilligkeit
bereitstellen
bereitschaftsdienst
bereitschaft
bereits
berg
bergen
bergführer
berggipfel
bergig
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان