Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . حالا هم
2 . همین
3 . دیگه
4 . تازه همش
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
bereits
/bəˈʀaɪ̯ʦ/
غیرقابل مقایسه
1
حالا هم
از همین حالا، همین حالا هم، به همین زودی
مترادف و متضاد
schon
1.Bitte melde dich bei Frau Kaiser. Sie hat bereits dreimal angerufen
1. لطفا به خاننم "کایزر" اطلاع دهید. او همین حالا هم سه بار تماس گرفت.
2.Das ist bereits erledigt.
2. این از همین حالا انجام شده.
[حرف]
bereits
/bəˈʀaɪ̯ʦ/
2
همین
1.Er kommt bereits morgen.
1. او همین فردا میاد.
2.Letztes Jahr schneite es bereits im Oktober.
2. پارسال تو همین اکتبر برف اومده بود.
3
دیگه
1.Es war bereits Mitternacht, als sie ins Bett gingen.
1. وقتی که او به تختخواب رفت، دیگه شب شده بود.
2.Oh, es ist bereits sechs Uhr.
2. اوه، دیگه ساعت شش شده.
4
تازه همش
1.Um acht Uhr hatte er bereits drei Gläser Bier getrunken.
1. او در ساعت هشت تازه همش سه تا لیوان آبجو نوشیده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
bereithalten
bereiten
bereit
bereisen
bereinigen
bereitschaft
bereitschaftsdienst
bereitstellen
bereitwilligkeit
bereuen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان