[قید]

bereits

/bəˈʀaɪ̯ʦ/
غیرقابل مقایسه

1 حالا هم از همین حالا، همین حالا هم، به همین زودی

مترادف و متضاد schon
  • 1.Bitte melde dich bei Frau Kaiser. Sie hat bereits dreimal angerufen
    1. لطفا به خاننم "کایزر" اطلاع دهید. او همین حالا هم سه بار تماس گرفت.
  • 2.Das ist bereits erledigt.
    2. این از همین حالا انجام شده.
[حرف]

bereits

/bəˈʀaɪ̯ʦ/

2 همین

  • 1.Er kommt bereits morgen.
    1. او همین فردا میاد.
  • 2.Letztes Jahr schneite es bereits im Oktober.
    2. پارسال تو همین اکتبر برف اومده بود.

3 دیگه

  • 1.Es war bereits Mitternacht, als sie ins Bett gingen.
    1. وقتی که او به تختخواب رفت، دیگه شب شده بود.
  • 2.Oh, es ist bereits sechs Uhr.
    2. اوه، دیگه ساعت شش شده.

4 تازه همش

  • 1.Um acht Uhr hatte er bereits drei Gläser Bier getrunken.
    1. او در ساعت هشت تازه همش سه تا لیوان آب‌جو نوشیده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان