[صفت]

bereit

/bəˈʁaɪ̯t/
غیرقابل مقایسه

1 آماده حاضر

مترادف و متضاد fertig gewillt vorbereitet willig unwillig
  • 1.Alle wollen Medaillen, niemand ist bereit, dafür zu bezahlen.
    1. همه مدال می خواهند، اما هیچکس حاضر نیست بهایش را بپردازد.
  • 2.Bist du bereit mitzumachen?
    2. آیا اماده شرکت کردن هستی؟
  • 3.Das Paket liegt auf der Post für Sie bereit.
    3. بسته در اداره پست برای تو حاضر است.
  • 4.Ich bin jederzeit bereit, dir zu helfen.
    4. من همیشه آماده ام که به تو کمک کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان