خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آبی
[صفت]
blau
/blaʊ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: blauer]
[حالت عالی: blauste-]
1
آبی
آبیرنگ
1.Die Wände sind blau.
1. دیوارها آبی هستند.
2.Wenn man sich im Web umsieht, sind ca. 90% der Designs immer und immer blau.
2. وقتی آدم به (دنیای) وب نگاهی بیندازد، (میبیند که) حدود 90% طراحیها همیشه آبی هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
blatt
blass
blasrohr
blasphemie
blasiert
blaukraut
blaumachen
blauwal
blazer
blech
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان