خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خوشبو
[صفت]
blumig
/ˈbluːmɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: blumiger]
[حالت عالی: blumigsten]
1
خوشبو
معطر
1.blumige Weine
1. شرابهایی خوشبو
2.ein blumiges Bukett
2. یک دستهگل معطر
تصاویر
کلمات نزدیک
blumenwiese
blumentopf
blumenstrauß
blume
bluffen
bluse
blut
blut und wasser schwitzen
blutdruck
blutegel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان