خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پستچی
[اسم]
der Briefträger
/ˈbʀiːfˌtʀɛːɡɐ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Briefträger]
[ملکی: Briefträgers]
[مونث: Briefträgerin]
1
پستچی
نامهرسان
1.Der Briefträger teilt die Briefe schnell aus.
1. نامهرسان سریعا نامهها را پخش کرد.
2.War die Briefträgerin schon da?
2. آیا پستچی الان اینجا بود؟
تصاویر
کلمات نزدیک
brieftasche
briefpapier
briefmarkensammlung
briefmarke
brieflich
briefumschlag
briefsendung
bries
brigade
brikett
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان