خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کمیک
[اسم]
der Comic
/ˈkɔmɪk/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Comics]
[ملکی: Comics]
1
کمیک
نقاشی کارتونی، کتاب کمیک
1.Er hat sich heute einen Comic gekauft.
1. او امروز برای خودش یک کتاب کمیک خرید.
تصاویر
کلمات نزدیک
comeback
colt
collage
cola
cognac
comicheft
computer
computerfachmann
computerfirma
computergestützt
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان