1 . دختر عمو/عمه/خاله/دایی
[اسم]

die Cousine

/kuˈziːnə/
قابل شمارش مونث
[جمع: Cousinen] [ملکی: Cousine]

1 دختر عمو/عمه/خاله/دایی

  • 1.Er verlobte sich mit meiner Cousine.
    1. او با دختر عموی من نامزد کرد.
  • 2.Meine Cousine will euch nicht sehen.
    2. دختر عموی من نمی‌خواهد شما را ببیند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان