1 . شکست خوردن
[عبارت]

den Kürzeren ziehen

/deːn ˈkʏʁʦəʀən ˈʦiːən/

1 شکست خوردن باختن

  • 1.Bei der Verteilung der neuen Zuständigkeiten hat Gerhard schon wieder den Kürzeren gezogen.
    1. در تقسیم کردن بخش های قضایی جدید، "گراد" دوباره شکست خورد.
  • 2.Dabei habe ich den Kürzeren gezogen.
    2. من در آنجا شکست خوردم.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "کوتاه‌تر را کشیدن" است و احتمالا از آن جهت که در گذشته در صورت عدم دستیابی به قضاوتی عادلانه، افراد به وسیله کاه، کبریت و ... بین طرفین حکم می‌کردند و آن شخصی که قسمت کوتاه‌تر را می‌کشید بازنده و طرف دیگر برنده محکمه می‌شد؛ کنایه از "شکست خوردن" دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان