خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طراحی
[اسم]
das Design
/diˈzaɪ̯n/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Designs]
[ملکی: Designs]
1
طراحی
مترادف و متضاد
Formgebung
Gestaltung
1.Der neue Computer hat ein sehr elegantes Design.
1. کامپیوتر جدید یک طراحی خیلی شیک دارد.
2.Die Uhr ist in verschiedenen Designs erhältlich.
2. این ساعت در طراحیهای مختلفی موجود است.
تصاویر
کلمات نزدیک
deshalb
desgleichen
desertieren
deserteur
des
designer
designerdroge
desillusioniert
desinfektion
desinfektionsmittel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان