[قید]

deshalb

/ˈdɛsˈhalp/
غیرقابل مقایسه

1 در نتیجه از این رو، یعنی

مترادف و متضاد aus diesem Grund daher darum demnach demzufolge deswegen folglich infolgedessen
  • 1.Er arbeitet, deshalb kommt er nicht.
    1. او کار می‌کند، در نتیجه او نمی‌آید.
  • 2.Er ist krank und kann deshalb nicht kommen.
    2. او مریض است و از این‌رو نمی‌تواند بیاید.
  • 3.Es ist schon spät, deshalb wollen wir anfangen.
    3. دیگر دارد دیر می‌شود، از این‌رو می‌خواهیم که شروع کنیم.
  • 4.Ich war krank. Deshalb war ich nicht im Büro.
    4. من مریض بودم، در نتیجه در دفتر نبودم.
کاربرد واژه deshalb به معنای در نتیجه
از deshalb به معنای "در نتیجه" برای وصل کردن دو جمله به صورت دلیل و نتیجه استفاده می‌شود. به مثال زیر توجه کنید:
.Ich war krank. Deshalb war ich nicht im Büro (من مریض بودم، در نتیجه در دفتر نبودم.)
قسمت اول جمله (Ich war krank) یک دلیل است، پس از آن واژه Deshalb و سپس نتیجه (war ich nicht im Büro).
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان