خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (در کاری) دخالت کردن
[عبارت]
die Nase in etwas stecken
/diː naːzə ɪn ɛtvas ʃtɛkən/
1
(در کاری) دخالت کردن
(در چیزی) کنجکاوی کردن
1.lch will ihr sagen, dass sie ihre Nase nicht in euer Leben stecken soll.
1. من میخواهم به تو بگویم، او بهتر است که در زندگی شما دخالت نکند.
2.Nun will jeder seine Nase in meinen Angelegenheiten stecken.
2. حالا هر کسی میخواهد در کارهای من دخالت کند.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحتاللفظی این عبارت "بینی را در چیزی فروکردن [گذاشتن] " است و کنایه از "دخالت کردن" دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
die nase hoch tragen
die meinung vertreten
die luft ist verschmutzt.
die leitung ist besetzt.
die kohle heranschaffen
die nase voll haben
die ohren spitzen
die rechnung bitte.
die rechnung ohne den wirt machen
die schulbank drücken
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان