1 . انضباط
[اسم]

die Disziplin

/dɪst͡siˈpliːn/
قابل شمارش مونث
[جمع: Disziplinen] [ملکی: Disziplin]

1 انضباط دیسیپلین

مترادف و متضاد Ordnung Zucht
  • 1.Der Lehrer achtete immer auf gute Mitarbeit und Disziplin.
    1. معلم همیشه به همکاری خوب و انضباط توجه می‌کرد.
  • 2.Mein Karatekurs ist sehr gut für Disziplin und Konzentration.
    2. کلاس کاراته برای دیسیپلین و تمرکز خیلی خوب است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان