خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انضباط
[اسم]
die Disziplin
/dɪst͡siˈpliːn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Disziplinen]
[ملکی: Disziplin]
1
انضباط
دیسیپلین
مترادف و متضاد
Ordnung
Zucht
1.Der Lehrer achtete immer auf gute Mitarbeit und Disziplin.
1. معلم همیشه به همکاری خوب و انضباط توجه میکرد.
2.Mein Karatekurs ist sehr gut für Disziplin und Konzentration.
2. کلاس کاراته برای دیسیپلین و تمرکز خیلی خوب است.
تصاویر
کلمات نزدیک
distelfink
distel
distanziert
distanzieren
distanz
disziplinieren
diszipliniert
diversität
dividende
dividieren
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان