خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فیلمبرداری
[اسم]
die Dreharbeit
/ˈdʁeːʔaʁˌbaɪ̯t/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Dreharbeiten]
[ملکی: Dreharbeit]
1
فیلمبرداری
1.Im Januar begann die Dreharbeit zum Film.
1. در ژانویه فیلمبرداری فیلم شروع شد.
2.Während Dreharbeiten in Somalia wohnt das TV-Team direkt neben einem Flüchtlingslager.
2. هنگام فیلمبرداری در سومالی تیم تلویزیونی دقیقا کنار یک اردوگاه پناهندگان سکونت داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
dreh
drecksau
dreckig
dreckarbeit
dreck
drehbuch
drehen
drehort
drehtag
drehung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان