خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جاافتاده
[صفت]
eingefahren
/ˈaɪnɡəfˌɑːrən/
قابل مقایسه
1
جاافتاده
متعارف
1.Es ist leicht alte, eingefahrene Gewohnheiten loszulassen.
1. رهاکردن عادتهای جاافتاده و قدیمی ساده است.
2.Veränderung ist jetzt ein eingefahrener Weg des Lebens.
2. اکنون، تغییر، یک راه متعارف زندگی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
in die lage versetzen
verhaltensmuster
aus dem konzept bringen
rückschluss
gefühlsmäßig
kollektor
zustrom
vorausgesetzt, dass
dahin gehend
glasfasernetz
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان