خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوچرخه الکتریکی
[اسم]
das Elektrofahrrad
/eːlˈɛktɾoːfˌɑːrɑːt/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Elektrofahrräder]
[ملکی: Elektrofahrrad(e)s]
1
دوچرخه الکتریکی
1.Die meisten von Ihnen wissen jedoch nicht, dass ich in Prag ein Elektrofahrrad fahre.
1. اکثر شما حتی نمیدانید که من در پراگ سوار دوچرخه الکتریکی میشوم.
2.Er weiß, was für eine gesunde Zukunft der Elektrofahrrad Industrie gut ist.
2. او میداند که چه چیزی برای آینده سالم صنعت دوچرخه الکتریکی خوب است.
تصاویر
کلمات نزدیک
elektrobike-firma
einzelgespräch
einwegbecher
einleitungstext
einleitend
empowerment
engelchen
entertainment
entlanggehen
entlanglaufen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان