خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . الکترونیکی
[صفت]
elektronisch
/elɛkˈtʀoːnɪʃ/
غیرقابل مقایسه
1
الکترونیکی
به صورت الکترونیکی
1.Wir sollten die Daten elektronisch bearbeiten, sonst dauert es zu lange.
1. ما باید اطلاعات را الکترونیکی تغییر دهیم، در غیر این صورت خیلی طول میکشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
elektronikschrott
elektronik
elektron
elektroinstallateur
elektroauto
element
elementar
elementarteilchen
elend
elf
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان