1
(چیزی)(برای کسی) مشکل ساز شدن
(چیزی)(کسی را) نگران کردن، (چیزی)(برای کسی) ناخوشایند بودن
1.Der Streit mit meinem Liebsten liegt mir noch schwer im Magen.
1.
درگیری با عشقم به طور جدی برای من ناخوشایند است.
2.Ich habe in zwei Wochen meine theoretische Prüfung. Die liegt mir schwer im Magen.
2.
من دو هفته دیگر امتحان نظریام را دارم. این برای من مشکل ساز شدهاست.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحتاللفظی این عبارت "چیزی در معده کسی قرار داشتن" است و از آن جهت که معده وظیفه هضم غذا را برعهده دارد؛ کنایه از "مشکل ساز شدن" یا "ناخوشایند بودن" دارد.