خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حالوهوا
[اسم]
das Flair
/flɛːɐ̯/
غیرقابل شمارش
خنثی
[ملکی: Flairs]
1
حالوهوا
جَو
مترادف و متضاد
Atmosphäre
Fluidum
1.Das Flair der Wiener Kaffeehäuser ist sehr gut.
1. حالوهوای کافههای وین خیلی خوب است.
2.Der Theatersaal hat sein eigenes besonders Flair.
2. سالن تئاتر حالوهوای خاص خود را دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
flaggen
flagge
fladenbrot
fladen
flackern
flamme
flanell
flanieren
flanke
flasche
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان