خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سختکوش
[صفت]
fleißig
/ˈflaɪ̯sɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: fleißiger]
[حالت عالی: fleißigste-]
1
سختکوش
کوشا، سختکوشانه
مترادف و متضاد
faul
1.Er arbeitet fleißig und beschwert sich nie.
1. او سختکوشانه کار میکند و هیچوقت اعتراض نمیکند.
2.Pamela ist wirklich sehr fleißig.
2. "پاملا" واقعاً خیلی سختکوش است.
تصاویر
کلمات نزدیک
fleiß
fleischpastete
fleischbrühe
fleischig
fleischfresser
flennen
flensburg
fletschen
flexibel
flexibilität
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان