1 . پرواز کردن 2 . حرکت کردن 3 . اخراج شدن
[فعل]

fliegen

/ˈfliːɡən/
فعل بی قاعده فعل ناگذر
[گذشته: flog] [گذشته: flog] [گذشته کامل: geflogen] [فعل کمکی: haben & sein ]

1 پرواز کردن (با هواپیما) سفر کردن

مترادف و متضاد düsen flattern gleiten rasen
mit dem Flugzeug fliegen
با هواپیما رفتن [با هواپیما سفر کردن]
  • 1. Fliegen Sie, oder fahren Sie mit der Bahn?
    1. با هواپیما می‌روی یا با قطار؟
  • 2. Ich fliege nicht gern. Deshalb fahre ich mit dem Zug.
    2. من با هواپیما سفر کردن را دوست ندارم، به‌ همین خاطر با قطار سفر می‌کنم.
auf etwas (Akk.) fliegen
بر روی چیزی پرواز کردن
  • Der Vögel ist auf einen Baum geflogen.
    پرنده روی یک درخت پرواز می‌کرد.
nach Rom/in die Türkei/zum Mond/... fliegen
به رم/ترکیه/ماه/... پرواز کردن
  • Wie lange fliegt man nach New York?
    تا نیویورک با هواپیما چقدر راه است؟

2 حرکت کردن

مترادف و متضاد flattern gleiten schweben stieben
Haare/Blätter/... fliegen
موها/برگ‌ها/... حرکت کردن
  • 1. Die Blätter fliegen durch die Luft.
    1. برگ‌ها توسط باد به حرکت درمی‌آیند.
  • 2. Ihre Haare flogen durch die Luft.
    2. موهایش در باد به حرکت درآمد.

3 اخراج شدن

مترادف و متضاد entlassen werden gekündigt werden
  • 1.Wenn er so weitermacht, fliegt er.
    1. اگر او به این کارش ادامه دهد، اخراج می‌شود.
aus einer Stellung/Schule/Firma... fliegen
از یک جایگاه شغلی/مدرسه/شرکت... اخراج شدن
  • Er ist aus der Wohnung geflogen.
    او از آپارتمان اخراج شد.
توضیحاتی در رابطه با فعل fliegen
این فعل به این معنا تنها در زبان عامیانه به کار می‌رود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان