خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مطالبه کردن
[فعل]
fordern
/ˈfɔʁdəʁn/
فعل گذرا
[گذشته: forderte]
[گذشته: forderte]
[گذشته کامل: gefordert]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
مطالبه کردن
تقاضا کردن، درخواست کردن
مترادف و متضاد
beanspruchen
beantragen
einfordern
verlangen
etwas (Akk.) fordern
چیزی را درخواست کردن
1. Der Preis, den sie fordert, ist zu hoch.
1. قیمتی که او مطالبه می کند خیلی بالاست.
2. Die Arbeitnehmer fordern mehr Geld.
2. کارکنان پول بیشتری مطالبه میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
forcieren
fontäne
fondue
fonds
fond
forderung
forelle
forensik
form
formal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان