خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پژوهش
[اسم]
die Forschung
/ˈfɔʁʃʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Forschungen]
[ملکی: forschung]
1
پژوهش
تحقیق
1.Die medizinische Forschung hat noch kein Mittel gegen Krebs gefunden.
1. پژوهشهای پزشکی هنوز درمانی برای سرطان پیدا نکردهاست.
2.Wir spezialisieren uns auf die mikrobiologische Forschung.
2. ما در پژوهشهای میکروبیولوژی تخصص داریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
forscher
forschen
forsch
formvollendet
formulierung
forschungsergebnis
forschungsinstitut
forschungslabor
forst
forstwirtschaft
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان